English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1075 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
pantheism U فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
socially U از لحاظ اجتماعی
advantaged U کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
prehistorical U پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism U ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
monument U لوحه تاریخی اثر تاریخی
monuments U لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character U [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
fortuist U کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
restorationist U کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
physiocrat U کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
transient phenomena U پدیدههای گذرا
echophenomena U پدیدههای پژواکی
electrocapillary phenomena U پدیدههای برق- موبینگی
seismism U پدیدههای زمین لرزه
subatomic U وابسته به پدیدههای درون اتمی
paranormal U ماورای پدیدههای علمی مکشوف
reject a hypothesis U فرضیهای را رد کردن
econometrics U کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
theorises U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
empircism U روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
theorised U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
theory of preformation U فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
plutonism U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
out of step U دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
historical U تاریخی
epochal U تاریخی
historic U تاریخی
monumental U تاریخی
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
chronologic U بترتیب تاریخی
prehistoric U ماقبل تاریخی
prehistoric U پیش تاریخی
historical dynamism U دینامیسم تاریخی
historical method U روش تاریخی
historcicism U مکتب تاریخی
coevality U هم تاریخی معاصری
quasi historical U نیم تاریخی
historical process U فرایند تاریخی
historical development U توسعه تاریخی
historical dynamism U پویائی تاریخی
historical necessity U ضرورت تاریخی
historical development U سیر تاریخی
historical dynamism U پویایی تاریخی
historical theories U نظریههای تاریخی
ogygian U ماقبل تاریخی
metachronism U لغزش تاریخی
metachronism U اشتباه تاریخی
parachronism U اشتباه تاریخی
heritage asset U میراث تاریخی
chronological U بترتیب تاریخی
historical process U پویش تاریخی
with a view to U از لحاظ
with the view of U از لحاظ
in the light of U از لحاظ
perspective U لحاظ
perspectives U لحاظ
every way U از هر لحاظ
points of view U لحاظ
for purposes of U از لحاظ
point of view U لحاظ
viewpoint U لحاظ
viewpoints U لحاظ
historical determinism U جبر گرایی تاریخی
epochs U عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic U دارای تسلسل تاریخی
epoch U عصرتاریخی حادثه تاریخی
modally U از لحاظ چگونگی
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
orthographically U از لحاظ املا
phase U لحاظ پایه
sanitarily U از لحاظ بهداشت
militarily U از لحاظ نظامی
phases U لحاظ پایه
of U از طرف از لحاظ
municipally U از لحاظ شهرداری
medically U از لحاظ طبی
materialistically U از لحاظ مادیت
juristically U از لحاظ حقوقی
juridically U از لحاظ حقوقی
pro forma U از لحاظ فاهر
surgically U از لحاظ جراحی
juridically U از لحاظ قضائی
phased U لحاظ پایه
technically speaking U از لحاظ فنی
in every respect U ازهر لحاظ
in all respects U ازهر لحاظ
theologically U از لحاظ الهیات
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
politically U از لحاظ سیاسی
nationally U از لحاظ ملی
criminally U از لحاظ جنائی
sexually U از لحاظ جنس
for brevity's sake U از لحاظ اختصار
qualitatively U از لحاظ کیفیت
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
economically U از لحاظ اقتصاد
exofficio U از لحاظ سمت
professionally U از لحاظ پیشه
chronogram U نشان دادن سنوات تاریخی
euhemerism U اساس تاریخی برای افسانه ها
they are of no historical U هیچ اهمیت تاریخی ندارد
philologist U ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
Celtic cross U [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
He delivered a historic speech. U نطق تاریخی یی ایراد کرد
hierarchically U از لحاظ رئیسی و مرئوسی
geologically U از لحاظ زمین شناسی
strategically U از لحاظ سوق الجیشی
on principle U از لحاظ قیود اخلاقی
internationally U از لحاظ بین المللی
politically involved U از لحاظ سیاسی پرتحرک
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
theoretically U از لحاظ فرض علمی
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era U تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
reins U کلیه ها
all- U کلیه
kidney U کلیه
kidneys U کلیه
all U کلیه
ornamentallyr U از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally U از لحاظ تزئین منباب زینت
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
nutrient U ماده مقوی از لحاظ غذایی
exofficio U از لحاظ تصدی مقام و غیره
nutrients U ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
menhir U سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
red letter day <idiom> U روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
cromlech U ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
all men U کلیه مردم
all hands U کلیه پرسنل
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
entireforce U کلیه قوا
all arms U کلیه نیروها
paranephric U مجاور کلیه
renal gravel U ریک کلیه
renal U وابسته به کلیه ها
renal gravel U حصات کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
entireforce U کلیه نیرو
reniform U شبیه کلیه
reniform U کلیه مانند
baseball throw U مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
azoth U علاج کلیه دردها
reins U محل کلیه در بدن
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
against all risks U در براب کلیه خطرات
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
paranephros U غده روی کلیه
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
geochronology U شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
moses antedates zoroastes U موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1they have to be self-consistently determined.
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com